از درد نشان مده که در جان تو نیست


از درد نشان مده که در جان تو نیست

از درد نشان مده که در جان تو نیست


از درد نشان مده که در جان تو نیست

بگذر ز ولایتیکه آن زان تو نیست
بگذر ز ولایتیکه آن زان تو نیست
بگذر ز ولایتیکه آن زان تو نیست
بگذر ز ولایتیکه آن زان تو نیست
از بی خردی بود که با جوهریان
از بی خردی بود که با جوهریان
از بی خردی بود که با جوهریان
از بی خردی بود که با جوهریان
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست